نوشته شده توسط : saeedi


تنبیه بدنی,اشتباهات کودک

 

قانون گذاری، اولین گام به رای تربیت است.

روانشناسی کودکان - به راستی اگر ما قانون‌های، صحیح را در خانه برای کودک بازگو نکنیم، و بایدها و نبایدها را برای وی تبیین نکنیم، تنبیه کردن وی، امری کاملاً مسخره و خنده دار است.

لذا می‌توانیم با قانون گذاری صحیح، از اشتباهات کودک خود، جلوگیری کرده تا کار به رفتارهای انفعال، نرسد، لذا از قدیم‌الایام گفته‌اند : همیشه پیش گیری بهتر از درمان است.

نکته‌ی دیگر این است که من نباید به عنوان پدر یا مادر، تنها در مقابل، کودک خود عکس‌العمل نشان دهم، بلکه شاید رفتار کودک شما، از کمبود، شی خبر می‌دهد، شاید این کمبود در داشتن اشیاء اطراف باشد و شاید این کمبود یک کمبود عاطفی و کمبود محبت باشد.

لذا پدر و مادر موفق پدر و مادری هستند که رفتار کودکان خود را ریشه یابی کنند و تا حدّ توان، کمبود های وی را جبران کنند.

اما در بحث جانشین‌های تنبیه به این نکته اشاره خواهیم نمود که روش‌های مختلفی، به عنوان جانشین‌های آن به حساب می‌آیند که یکی از مهم‌ترین آن‌ها بازی با احساسات کودک و بیان احساسات خود نسبت به اوست.

اما مراحل دوم این نوع جانشین‌ها به ترتیب عبارت است از : برگرداندن توجه کودک-سعی بر تغییر رفتار وی -روش وقفه-توبیخ‌های یک دقیقه ای-باز پس گیری امکانات و خدمات-جریمه کردن- قهر کردن- جبران کردن- انجام کارهای بیشتر- عذرخواهی کردن- در خانه ماندن-بده و بستان-تهدید به تنبیه و تهدیدات عاطفی، می‌باشد.

توضیح این موارد، انشا الله در متن به صورت کامل تبیین می‌گردد.

در آخر نیز به فحاشی در کودک، اشاره شد و شیوه های مقابله با آن ذکر گردید.

مقدمه :

قبل از شروع هر مطلبی لازم می‌دانم به نکاتی اشاره کنم :

مسلماً پدر و مادر موفق، والدی است که در زندگی خود برنامه داشته باشد، و این برنامه در تمام زندگی فرزند از آغاز زندگی کودک خود تا مرحله ای که وی از خانواده جدا می‌شود و حتی بعد از تشکیل زندگی وی، برنامه های او را در جهت صحیح برنامه ریزی کرده و حق پدری یا مادری را در حق فرزند خود به اتمام برساند.

پدران و مادرانی که فرزندان خود را رها کرده و اجازه می‌دهند، آن‌ها هر کاری را انجام دهند و فکر می‌کنند به نوعی به آنان آزادی مطلق را داده‌اند، سخت در اشتباهند، زیرا آنان نه تنها در تربیت کودک خود هیچ قدمی برنداشته‌اند، بلکه با رها کردن وی، آینده وی را نابود ساخته‌اند.

لذا همان گونه که ما حق نداریم، فرزندان خود را تنبیه بدنی کنیم، همان طور هم حق نداریم در مقابل رفتارهای اشتباه وی، سکوت اختیار کنیم، زیرا در این صورت به وی خیانت کرده‌ایم.

بنابراین ما باید به رفتاری بیندیشیم که جایگزین تنبیه باشد، جانشینی که همان هدف را دنبال کند، لکن خطرات و مضرات روحی و جسمی تنبیه بدنی را نداشته باشد.

لذا باید توجه داشت، که می‌توان با اصول تکنیک‌های آرام در تربیت آرام، فرزندان و میوه های دلمان را به زیبایی تربیت کرده تا دیگر، جایی برای تنبیه باقی نماند.

در این مقاله، با چارچوب بندی‌های جایگزین‌های موثر تنبیه و ترتیب، سعی بر آن شد، تا دیگر هیچ خانواده ای احساس اخذ تنبیه را نکرده و با جانشین‌های آن، به خوبی یک زندگی همراه با آرامش را تجربه کنند.

نظر به اینکه، اینجانب با استمداد از خداوند متعال، مقاله‌ی دیگری را نیز با نام (تنبیه از دیدگاه اسلام و روانشناسی) نوشته و در آن با تعریف تنبیه و مضرات آن، مشکلات آن را برای والدین گرامی مشخص نموده‌ام، لذا سعی ما در این نوشتار بر این است که حتی‌المقدور از گفتارهای تکراری که در آن مقاله ذکر شده است، دوری جوییم؛ لذا سعی نموده‌ایم تا حدّ امکان صرفاً به مقوله‌ی اصلی خود (جانشین‌های تنبیه) بپردازیم.

ما در این مقاله با بخش بندی مباحث، نخست به لزوم قانون گذاری در خانواده اشاره کرده و سپس دلیل رفتارهای کودک را مورد بررسی، قرار داده‌ایم، و سپس به این جایگزین‌های تربیتی، اشاره نموده‌ایم.

لکن قبل از اتخاذ هر روشی، لازم است نخست قانون گذاری کنیم

شاید سؤال شود مگر خانه‌ی ما، محله، شهر یا کشور است که نیاز به قانون داشته باشد!؟

جوابش مثبت است، خانه های ما نیز، مثل تمام مکان‌های دیگر، که عده ای قانون گذار، آن را وضع نموده‌اند، نیازمند قانون است و ترک آن موجب، بی نظمی و از بین رفتن حق دیگران می‌گردد.

قانون گذاری این است که قانون‌های کلی و بایدها و نبایدها را در خانه برای فرزند، روشن و تبیین کنیم و مثل مجلس شورا، که نمایندگان طرحی را در آن به رای می‌گذارند، ما نیز در محیط خانه طرحی را مطرح کنیم که اگر کودک این گونه برخورد نمود، مجازات وی، نیز در قبال آن کار اشتباه چیست. (توجه داشته باشد که کودک نیز خود جزء شورا به حساب می‌آید و او نیز حق رای دارد)

یک تذکر : وقتی برنامه ای تصویب شد، دیگر کسی حق مخالفت با آن قانون را ندارد، لذا تخطی از قانون برای تمام اعضاء خانواده جرم به حساب می‌آید و طبق آن باید مجازاتی غیر از تنبیه برای هر کدام از آن‌ها به حسب سن و موقعیت او، لحاظ شود.

حتی پدر و مادر نیز خود را در آن سهیم دانسته، به عنوان مثال قانونی در خانه وضع شود که هر کس در خانه دروغ گفت یا حتی بد قولی کرد باید، فلان مجازات برای او لحاظ شود.

مثلاً حتی اگر پدر قول پارک رفتن را داده بود و به قول خود عمل نکرد، پدر مستحق است که یک جعبه‌ی شیرینی بخرد یا اگر مادر به فرزند خود قولی داده بود که آن را عمل نکرد باید به مجازات خاص خود برسد و آن این است که وی مجبور است آن روز برای اعضاء خانواده کیک بپزد.

به هیچ عنوان اگر قولی به بچه دادید، بد قولی نکنید، چنانچه بر این مهم پیامبر اکرم (ص) ف نیز تکیه داشته و می‌فرمایند : أَحِبُّوا الصِّبْیَانَ وَ ارْحَمُوهُمْ وَ إِذَا وَعَدْتُمُوهُمْ فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ لَا یَرَوْنَ إِلَّا أَنَّکُمْ تَرْزُقُونَهُمْ. (1)

فرزندانتان را دوست بدارید و با آن‌ها مهربانی کنید؛ و چنانچه وعده‌شان دادید به وعده خود عمل کنید زیرا آنان جز شما را روزی ده خود نمی‌دانند.

توصیه دیگر اینکه، سعی کنید دلیل اتخاذ قوانین را نیز برای کودکتان مشخص کنید، که وی فکر نکند خانواده در قانون گذاری به وی ظلم نموده است.

وقتی کودک خود را در محیطی دید، که تمام اعضاء خانواده به مقررات آن پایبند هستند و آن‌ها را اجرا می‌کنند، پس به ندرت پیش می‌آید که از مجازاتی که برایش اخذ شده است، ناراضی باشد، لذا خود نیز آن را قبول دارد، و سعی می‌کند با رفتارهای صحیح، از آن مجازات‌ها در امان باشد.

بنابراین قبل از شروع هر تربیتی باید قانون گذاری ثابت شود و سپس طبق آن عمل نماییم.

تعیین مرزها و محدودیت‌ها برای کودکان :

یکی از شاخصه های اساسی، در تربیت کودک، تعیین دقیق، حد و مرزهای رفتارهای و محدودیت‌ها، است.

همیشه، بدین نکته توجه داشته باشید که کودک سعی می‌کند، نخست نظر والدین را پیرامون محدودیت‌های رفتاری خویش بداند.

به عنوان مثال، یک بچه‌ی 2 ساله، ابتدا یک لیوان را به زمین پرتاب می‌کند، او می‌خواهد نظر والد را پیرامون، این کار بداند. او می‌خواهد واکنش پدر یا مادر را تماشا کند، حال اگر آنان سکوت کردند و عکس‌العملی نشان ندادند، این رفتار را دوباره با پرتاب لیوان به جاهای مختلف خانه ادامه می‌دهد و دوباره اگر عکس‌العمل تشویقی یا سکوت، را به همراه داشت، این بار کوبیدن لیوان را بر سر پدر یا مادر، امتحان می‌کند!!

البته توجه داشته باشید، که مثالی که برایتان زدم، تنها مختص به کودکان کم سن و سال نبود، شما می‌توانید این مثال را در زندگی فرزندانتان، با سن‌های مختلف مشاهده کنید (البته با تغییر مثال و مثال‌هایی مطابق با سن فرزند)

توجه داشته باشیم که کودک، با رفتارهای ما والدین الگو می‌پذیرد، بنابراین در دادن الگو به فرزندمان، توسط محدودیت‌های رفتاری دقت نماییم!؟

چند تذکر:

توجه داشته باشیم که همیشه دادن حد و مرزهای تربیتی و قانون گذاری‌ها، توسط زبان، منتقل نمی‌شود، آری در بسیاری از موارد این رفتار ماست که می‌تواند این حد و مرزها را به کودک انتقال دهد. شیوه‌ی برخورد ما با کودکان هم سن و سالش، دوستان، آشنایان، همسایگان و ...

(به عنوان مثال پدری که به کودک خود می‌گوید :تو حق نداری، بچه های همسایه را بزنی و لکن وقتی او، دعوا می‌کند، این بچه با رفتار و لبخندهای پدر تشویق می‌شود، به راستی این رفتار ما خنده دار و کمی مسخره آمیز نیست!؟)

لذا نوع کلماتی که در طرز بیانمان، به کار می‌گیریم نیز در نوع قانون گذاری، موثر است (بعضی اوقات والدین رفتاری را مذموم می‌شمرند، اما نوع بیان آن‌ها، حرف‌هایشان را منتفی می‌کند)

و صحبت آخر اینکه، گاهی اوقات، شیوه های استفاده از زبان بدن می‌تواند بیان گر قانون‌های ما باشد، (نحوه‌ی ایجاد تغییر در صورت و اعضاء بدن) مثل ابروها و چشمان، در هنگام صحبت کردن (اخم کردن، چشم غره رفتن، کف زدن و ...)(2)

اما چرا در آغاز نوشتار این مسائل مطرح شد :

شاید با خود بگویید، این مطالب چه ربطی، به جانشین‌های تنبیه داشت، مثلاً قانون گذاری، در چه مرحله ای، از جانشین‌های تنبیه قرار دارد، که این مقدار پیرامون، آن بحث شد!؟

شاید برایتان، جای سؤال است، لکن جالب است بدانید، ما اولین جانشین تنبیه را قانون گذاری صحیح می‌دانیم، اما چگونه!؟

این جانشین، یک شیوه بازدارنده از رفتارهای غلط است، که می‌تواند به خوبی، فرزندتان را از کارهای اشتباه باز دارد، لذا چرا همیشه، به این فکر هستیم که باید حتماً فرزندتان کار اشتباهی انجام دهد و شما سپس تربیت را آغاز کنید!!

چرا از شیوه‌ی بازدارنده ای به نام قانون، گذاری صحیح استفاده نمی‌کنید و با بیان حد و مرزها، کودک را از دگرگونی رفتاری، نجات نمی‌دهید. آیا پیشگیری بهتر از درمان نیست!؟

مقررات و زیر پا گذاشتن آن توسط کودک

وقتی قانون را برای کودکتان وضع کنید وی آن را زیر پا می‌گذارد، دلایل متعددی می‌تواند بر آن حمل شود، به عنوان مثال بعضی اوقات او احساس می‌کند، مقررات قدیمی خانه برای وی، قدیمی شده است، مثلاً او فکر می‌کند، او در مقابل این رفتار کمی بزرگ شده است و در اینجا نیاز است هر چند وقت یک بار قانون، تجدید شود و یا به آن اصلاحیه یا تبصره بخورد، لکن همان گونه که اشاره شد، شاید این رفتار کودک شما در مقابل قانون، به دلیل شخصیت وی باشد، به این شکل که او این‌گونه بار آمده است که هیچ گاه زیر بار قانون نرود، لذا باید نخست دلیل بی قانونی وی را هدف قرار داده و طبق آن با وی برخورد کنید.

علت رفتار نادرست کودکان

بحث بعدی ما بر سر این است که ما قبل از اتخاذ هر نوع رفتار انفعالی در قبال کارهای اشتباه وی، وظیفه داریم نخست دلیل این رفتار را پیدا کنیم.

آیا کودک شما بدون دلیل این کار اشتباه را انجام داد!؟ آیا می‌توان گفت که نمی‌دانم چرا کودکم، این‌گونه کارها را انجام می‌دهد، آیا قبول دارید که هر اتفاقی، اتفاقی نیست! و آیا ...

لذا تکنیک پدر و مادر، بودن در درجه‌ی اول، این است که رفتار اشتباه کودکان خود را ریشه یابی کنند.

رفتار اشتباه کودک و کارهای خلاف وی، می‌تواند ریشه های مختلفی داشته باشد، به عنوان مثال شاید ریشه‌ی آن در دوستان وی باشد، شاید دلیل این نوع برخوردهای وی، نیاز او به یک شی مثل دوچرخه باشد. یا شاید توجه بیش از حدّ خانواده به برادر یا خواهر کوچک‌تر، او را این چنین نگران ساخته و او بر وی حسادت می‌کند.

یا شاید مهم‌تر از همه‌ی آن‌ها، بد رفتاری وی، به دلیل توجه نکردن خانواده به وی باشد، شاید وی احساس کم بود محبت و عاطفه می‌کند و لذا سعی می‌کند تا با کاری توجه آنان را به خود جلب کند. (3)

پس به خوبی اذعان خواهید نمود که در بعضی موارد، اصلاً جایی برای تنبیه و جانشین‌های او به وجود نمی‌آید.

راه کارها و مراحل کنترل عصبانیت (4)

شاید با خود بگویید، وقتی کار اشتباهی از کودک سر می‌زند، اعصاب ما را به هم می‌ریزد، و لذا ما بدون توجه به عواقب تنبیه، مستقیماً وی را تنبیه می‌کنیم و بعضی اوقات شدّت عصبانیت به حدّی می‌رسد، که دیگر نوبت به اینکه دلیل رفتار اشتباه وی را شناسائی کرده و یا از جانشین‌های تنبیه استفاده کنیم، نمی‌رسد.

در این بخش به چند راه به رای کنترل عصبانیت، از نظر روانشناسی اشاره خواهد شد و در پایان به چند روایت پیرامون خشم و غصب اشاره خواهد شد.

1-آهسته تا عدد ده بشمارید، به جای فکر کردن به رفتار اشتباه کودکتان، می‌توانید به روی چیزهایی که باعث خوشحالی شما شده است فکر کنید (درست است که وی گلدان دوست داشتنی شما را شکسته است، لکن در قبال آن، وی شاگرد اول کلاس است و همیشه مدیر مدرسه از هوش درخشان او سخن می‌گوید. یا اینکه همیشه او در کارهای خانه به شما و پدرش کمک می‌کند)

2-دستانتان را در جیب ببرید، این کار به شما کمک می‌کند که از دست‌ها، در ترساندن یا زدن کودک استفاده نکنید.

3-می‌توانید نفس عمیقی بکشید و آن را به آرامی بیرون دهید، (انگار که دارید از دهانتان، بخار خارج می‌کنید)

4-سعی کنید خود را از موقعیت اشتباه کودک خارج کنید (مثلاً می‌توانید به اتاق دیگری روید، یا کمی پیاده روی کنید)

امام علی (ع) در روایتی از خشم در هنگام تربیت سخن گفته و می‌فرمایند : لَا ادبَ مَعَ غَضَب.

با خشم تربیت (ممکن) نیست (5)

لذا منقول است در محضر حضرت باقر علیه السّلام از غضب گفتگو شد امام فرمود: مردی به آن اندازه غضب آلود و خشم دارد که هیچ کس از وی راضی نیست این چنین شخصی از اهل دوزخ است، هر مردی که حال غضب برای او پیش آید فوراً بر زمین بنشیند و غضبش فرو می‌نشیند.

اگر در حال نشستن غضب برای او پیش آید باید فوراً قیام کند تا غضب شیطانی او فرو نشیند هر مردی به یکی از خویشاوندان خود غضب کرد باید فوراً به طرف او برود از وی دل‌جوئی کند، زیرا هر گاه انسان با ارحام خود محبت کند غضب او ساکن می‌شود. (6)

هم چنین در روایتی از پیامبر اکرم آمده است : حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله فرمود: مردانگی به نیروی جسمانی نیست که همگان را با پنجه نیرومند خود بر زمین افکند. بلکه نیرومند کسی است که بتواند خشم خود را فرو برد. (7)

روش‌های اتخاذ برخوردهای انفعال در قبال کودک (8)

1-صبر کنید (لحظه ای صبر کنید و سپس به مسئله کودک خود رسیدگی کنید)

2-چشم باز کنید و ببینید (ببینید که مشکل چیست!؟ چه مسئله ای باعث شده از کودک شما بد رفتاری سر بزند!؟ آیا مطمئن هستید که از کودک شما رفتار اشتباهی سر زده است!؟ آیا این رفتار برای سن وی، معمول نیست!؟)

3-فکر کنید که به نظر شما چه واکنشی مناسب‌تر است (به عکس‌العمل‌هایی که می‌توانید نشان دهید فکر کنید، می‌خواهید به کودکتان چه چیزی را آموزش دهید)

4-اجرا کنید (تصمیمی را که گرفته‌اید، به مرحله‌ی اجرا برسانید)

سعی کنید در مورد رفتار و مشکل کودکتان با یکی از دوستان، اقوام و حتی با یک مشاور روانشناسی، صحبت کنید، (این موضوع را به خوبی درک کنید، که شاید شما برای دیگران مشاور خوبی باشید، ولی متأسفانه انسان پیرامون مشکلات خودش کم‌تر می‌تواند تصمیم بگیرد، لذا فردی را برای مشورت انتخاب کنید که خارج از موضوع باشد)

زیباترین جانشین (بازی با احساسات کودک)

1-تنها کافی است از بایدها و نبایدها، سخن بگویید. فرض کنید وارد اتاق می‌شوید و اتاق به حدی کثیف است که دیگر این وضع برایتان، قابل تحمل نیست، دو فرزند شما، هر کدام به یک دیگر اشاره کرده و هم دیگر به عنوان مقصر، نام می‌برند.

شما دو راه حل دارید، نخست اینکه با تکنیک‌های بزرگ سالانه، متوجه شوید، حق با کدام است و دیگری را به علت دروغ گویی و کثیف کردن خانه تنبیه کنید و یا اینکه به فرزندان خود بیاموزید که اصلاً این موضوع اهمیتی ندارد که کدام یکی از آن‌ها اتاق را کثیف کرده‌اند و شما دنبال مقصر نیستید، لکن مهم این است که این کار آن‌ها، رفتار درستی نبوده است و شما را ناراحت کرده.

در این نوع تربیت یک تکنیک اساسی خوابیده است و آن این است که اگر به دنبال متهم باشید، به فرزندان خود ناخودآگاه آموخته‌اید، که از یک دیگر بدگویی کرده و خبر کشی کنند، لکن با این نوع رفتار، شما می‌توانید، همیشه یک خانه‌ی تمیز با دو بچه‌ی منظم داشته باشید. (9)

اجازه دهید، مثال دیگری را برایتان بازگو کنم :فرض کنید، وقتی از خانه بیرون می‌رفتید به فرزندتان گفتید، ظرف‌های کثیف را از وسط اتاق جمع آوری کند، ولی وقتی به خانه آمدید، او این کارها را انجام نداده بود، در این هنگام دو رفتار قابل انجام را با هم مقایسه کنیم :

الف : از این به بعد یاد می‌گیری، وقتی قول داده بودی سر قولت بایستی، پس فردا پارک بی پارک.

ب : من از تو انتظار داشتم، به من کمک کنی، من دوست نداشتم وقتی به خانه می‌آیم، ظرف‌ها هنوز وسط اتاق باشه. تا آخر شب ظرف‌ها را بشور تا مطمئن به شم که تو همیشه دوست داری، به مادرت کمک کنی. (10)

مثلاً می‌توانید برای آن‌ها، روایاتی از پیامبر اکرم (ص) در مورد پاکیزگی، را خوانده و از آن‌ها بخواهید به آن‌ها توجه کنند :مثلاً پیامبر اکرم در جایی فرموده‌اند : اسلام، پاکیزه است، و فقط پاکیزه‌ها وارد بهشت می‌شوند (11)

بعد از بیان این روایت، به این شکل با احساسات وی بازی کنید : اگه می خوای، خدا همیشه تو را دوست داشته باشه و تو را به بهشت به بره، نباید اتاقت را کثیف کنی، باید به مادرت کمک کنی.

پس بنابراین بیان بایدها و نبایدها و بازی با احساسات کودک، خود جانشین‌های موثری به جای تنبیه به حساب می‌آیند.

2-برگرداندن توجه کودک (جانشینی برای بچه های کم سن و سال) (12)

منحرف کردن توجه یا پرت کردن حواس روشی است برای بازداشتن کودکان از ادامه‌ی رفتارهای مشکل آفرین.

برای مثال زمانی که پدری یا مادری رفتاری ناشایستی از فرزندشان می‌بیند، می‌توانند گزینه‌ی جالب‌تری را به او پیشنهاد کند.

خوردن یک خوراکی خوشمزه و بازی کردن با وی می‌تواند، به عنوان جایگزین، انتخاب شود، (البته توجه داشته باشید که این رفتار جایگزین در محیط هر خانه ای متفاوت است)

بازی کردن با کودک و پرت کردن حواس او باید تا جایی باشد، که والدین مطمئن شوند، دیگر، او به یادِ کار قبلی نخواهد بود.

لذا امیرالمومنین (ع) می‌فرمایند: مَنْ کَانَ لَهُ وَلَدٌ صَبَا-هرکس فرزندی دارد، باید کودکی کند (13)

هم چنین آمده است، پیامبر خدا (ص)، با (دختر خوانده‌اش)، زینب دختر ام سلمه بازی می‌کردند، و پی در پی می‌فرمودند: ای زینب کوچولو، ای زینب کوچولو –(14)

دلیل اصلی استفاده از این روش در برخورد با کودکان کم سن و سال آن است که این کودکان معمولاً دامنه‌ی توجه محدود تری نسبت به بچه های دیگر دارند، و توجه آنان به راحتی از کاری به کار دیگری بر می‌گردد. به همین دلیل این روش برای کودکان بزرگ‌تر کم‌تر مفید خواهد بود.

نکته‌ی دیگر اینکه :برای منحرف کردن حواس کودک می‌توان او را بغل کرد.

در آغوش کشیدن کودک برای کودکانی مفید تلقی


:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , روانشناسی کودک , ,
:: برچسب‌ها: جانشین‌های تنبیه بدنی در نظام تربیتی ,
:: بازدید از این مطلب : 51

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 25 اسفند 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: